دوران پادشاهی کیانیان با نام های بسیاری از پهلوانان روبه رو هستیم که از دید نلدکه با نام شاهان و بزرگان و پهلوانان دوران اشکانی شباهت دارند این قسمت از کتاب را در ادامه می خوانیم:
حماسه ملی ایران
تئودور نلدکه
علوی، بزرگ
سوار سنگین اسلحه پارتی در نبرد با شیر. موزه بریتانیا.
در فهرستهای اشکانی عرب نیز این اسم بیگانه نیست:حمزه 26(پس از او بیرونی 115)یکنفر را باسم خسرو بن ملدذان مینامد(فهرست کتب شرقی کتابخانه لیدن:خسره،ثعالبی نیز بهمینطریق)یعنی خسرو پسر ملدذ.1گذشته از این در میان پهلوانان فردوسی در زمان کاوس یکنفر باسم فرهاذ نامیده میشود که مقصود (Frahat)Phraates است چنانچه چند تن از سلاطین پارتی نیز همین اسم را دارند.ما این موضوع را مطرح نمیکنیم که آیا مجاز است کلمه اشکش را (فردوسی چاپ و ولر صفحه 786 و 328 و غیره)تغییر و تبدیلی از کلمه اشک آرشاک ẓArsakesẒ دانست یا خیر.ولی اگر فهرست اشکانیان را در کتب عرب2و در شاهنامه(ماکان 1364)ملاحظه کنیم.باسامی برمیخوریم که در افسانه پهلوانان نیز پیش میایند.البته بایستی از آن فهرستها با کمال احتیاط استفاده نمود،ولی ما بهیچسبب و علتی نمیتوانیم آن اسامی را خیالی تصور کنیم اینجا قطعا در قسمت عمده مقصود سلسله فرعی خانوادهء حکومتی است که چنانچه میدانیم متعدد بوده است.
به میلاد بسپرد ایران زمین، کلید درِ گنج و گاه و دین
از داستان رفتن کاوس به مازندران
میلاد از سرداران ایرانی است و بابِ گرگین.«میلاد» ریختی است دیکر از «مهرداد»، یا به سخنی باریکتر،«مهراد» این ریختِ نام نیز روایی داشته است؛
در «مهراد» ه به ی و ر به ل دیگر گشته است و ازآن «میلاد» برآمده است.
این نام که در پهلوی مثره دات mithradat بوده است و به معنی آفریدۀ مهر، در تازی «ملاذ» گردیده است.
بنیاد شهر ساوه را به این پهلوان باز خوانده اند؛ از این روی ساوه را «میلاذ گرد» یا «میلاذجرد» نیز نامیده اند.
نامۀ باستان جلد دو- صفحه361
ادامه مطلب ...